دیکشنری
داستان آبیدیک
lay rezder
le͡i ɹizdəɹ
فارسی
1
عمومی
::
عامیكهاجاز دارد نمازیا ایینمذهبیدیگر را اداره
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LAY LOW AND SING SMALL
LAY ODDS
LAY OF THE LAND
LAY OFF
LAY ON
LAY ON THE LINE
LAY ONE ON
LAY ONE'S CARDS ON THE TABLE
LAY ONESELF OUT
LAY OPEN
LAY OUT
LAY OUT IN LAVENDER
LAY OUT ON
LAY OVER
LAY READER
LAY REZDER
LAY RUBBER
LAY SHAFT
LAY SOME SWEET LINES ON
LAY SOMEONE LOW
LAY STRESS ON
LAY THE BLAME ON
LAY THE FINGER ON
LAY TO
LAY TO REST
LAY TO WASTE
LAY TOGETHER
LAY UNDER
LAY UP
LAY WASTE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید